نام ایران در اسناد شرق باستان
نام ایران یا آریا عیناً در هیچیک از کتیبه های اَکدی/بابلی، آشوری، عیلامی، اورارتویی، هیتیایی، لولوبی، هیروگلیف مصری و دیگر کتیبه های شرق باستان دیده نشده است. دلیل این سکوت در کتیبه ها می تواند ناشی از موجودیت
نویسنده: رضا مرادی غیاث آبادی
نام ایران یا آریا عیناً در هیچیک از کتیبه های اَکدی/بابلی، آشوری، عیلامی، اورارتویی، هیتیایی، لولوبی، هیروگلیف مصری و دیگر کتیبه های شرق باستان دیده نشده است. دلیل این سکوت در کتیبه ها می تواند ناشی از موجودیت نداشتن چنین نام هایی باشد و یا ناشی از فاصله جغرافیایی تمدن ها با یکدیگر. عموم تمدن هایی که از خط و کتیبه بهره بیشتری برده اند، در نیمه ی غربی ایران امروزی تا به مصر واقع بوده اند. در حالیکه هویت ایران/آریا بیشتر متعلق به نیمه ی شرقی ایران امروزی و آنسوتر بوده است. جایی که سنت کتیبه نویسی را در هزاره های بعدتر و به ویژه در زمان کوشانیان بکار گرفتند. نام های دیگری نیز که متعلق به شرق ایران امروزی هستند، بندرت در آن کتیبه ها آمده اند.
اما با این حال در کتیبه های شرق باستان از نام ها و واژه هایی یاد شده که ممکن است با ایران/آریا در پیوند باشند. یکی از این کتیبه ها، عبارت است از یک لوحه گلی به خط و زبان سومری که در سده های آغازین هزاره سوم پیش از میلاد نگارش یافته و اکنون در موزه استانبول نگاهداری می شود.(1) در این لوح شرح داده شده که «اِنمِرکار» (Enmerkar) دومین فرمانروا از سلسله نخست «اوروک» (uruk) در جنوب بین النهرین از فرمانروای «اَرَتّه/اَرَتّا» (Aratta) که نام او مشخص نیست، تقاضا می کند که برایش سنگ های ساختمانی و لاجورد و عقیق بفرستد. فرمانروای ارته نیز این محصولات را در ازای دریافت غلات به اوروک گسیل می دارد (پیوست دو، انِمرکار و فرمانروای سومر).
به موجب این لوح گلی، اَرتَه ناحیه ای کوهستانی و دوردست و در سمت شرق اوروک بود و هفت کوهستان آنها را از یکدیگر جدا می کرد که یکی از آنها «اَنشان» نام داشت. مکان یابی منطقه ارته تا مدت های مدیدی موضوع بحث و تبادل نظر میان پژوهشگران بود و هنوز نیز همچنان ادامه دارد. با اینکه بسیاری از پژوهشگران و از جمله ساموئل کریمر (مترجم اصلی متن کتیبه) محل ارته را در جایی در ایران امروزی می دانست، (2) اما وجود یک دریا در میان اوروک و ارته موجب شده بود که برخی دیگر از پژوهشگران، محل ارته را در جایی در جنوب خلیج فارس (بحرین یا عمان) حدس بزنند. به گمان نگارنده، وجود دریایی در میان اوروک و ارته مغایرتی با نظر ساموئل کریمر ندارد. چرا که در آن زمان، هورهای بزرگ جنوب غربی ایران امروزی و جنوب شرقی بین النهرین نخشکیده بوده اند و بجای هورالعظیم و هور هویزه و دیگر هورها و مناطق باتلاقی و آبرفتی منطقه، دریای نسبتاً بزرگ و پرآبی وجود داشت که ساکنان سومر برای رفت و آمد با کشورهای شرقی ناچار به عبور از آن بودند. (3) این دریا، امتداد شمالی و پیشروی خلیج فارس در بین النهرین بود.
کشف تمدن باستانی بزرگ و شگفت انگیز جیرفت (هلیل رود) در سال های اخیر و کاوش های پردامنه آقای یوسف مجیدزاده در آنجا، علاوه بر دستیابی به اطلاعات باستانی بی همتا، موجب مکان یابی ارته نیز شد. مجیدزاده با توجه به مجموعه شواهد پیدا شده و از جمله سنگ ها و ابزارها و اشیای فراوان سنگی، نظریه اینهمانی ارته با تمدن هلیل رود را مطرح نمود که تاکنون مستدل ترین و پایدارترین نظریه در این زمینه است.(4)
پیوندی لغوی یا مفهومی ارته با ایران/آریا تاکنون به اثبات نرسیده است. به ویژه که نسخه ی دیگری از این نام در کتیبه هایی به زبان های دیگر پیدا نشده تا بتوان تغییرات آوایی آنرا با یکدیگر مقایسه نمود. اما ممکن است که این دو نام خاستگاهی مشترک داشته باشند و بر مصداق یکسانی دلالت کنند. چرا که این نام به شکل «اَرتَه» در گزارش های هرودوت نیز آمده و نام کهن تر پارسیان دانسته شده است (بخش دهم).
واژه هایی که در پیوند با نام ایران/آریا باشند در متون سومری دیگری نیز شناسایی شده اند. درخشانی (5) به نقل از گوئتس (Goetze) آورده است که نام «اِرِن» در زبان سومری برای نامیدن «سربازان شرقی» بکار می رفت و در کتیبه ای از دوره شاه «اَمَرسین» (Amar-sin) متعلق به حدود چهار هزار سال پیش، واژه «اِرن/اِرین» در پیوند با نام های جغرافیایی آورده شده که بیشتر در شرق رود دجله (تیگری) جای داشته اند. یعنی سرزمین های کوهستانی در شرق که جایگاه «اِنلیل» دانسته می شد و خدابانو «اینانا» (نَنَه/آناهید/ناهید) از آنجا برمی خواست.
سومریان همچنین شهر شوش را با نام «اینانا اِرین کی» (Inanna-Erin ki) می شناختند که بخش آغازین آن در پیوند با نام خدابانو اینانا (ناهید) و بخش واپسین آن ظاهراً در پیوند با نام آرین/آریا است.
همچنین بعید نیست که نام عیلام/اِلام با نام ایران/آریا ریشه ای یکسان داشته باشد. چنانکه امروزه نیز مردمان فارسی زبان استان سین کیانگ (سنجان) در غرب چین از کشور ایران با آوای «ایلون/ایلام» یاد می کنند. برخلاف برخی نظرات که «عیلام» را نامی غیربومی و برگرفته از عهد عتیق می دانند، باید گفت که به موجب پاره ای کتیبه ها، به نظر می آید که این نام خاستگاهی بومی داشته باشد. چرا که عیلامیان خود را «هَلتَمتی» می نامیدند که با نام «عیلام» هم خانواده است و تلفظی دیگر از آن بشمار می رود. از سوی دیگر، در کتیبه های پیدا شده در بازمانده های شهر عیلامیِ مدفون در هفت تپه در جنوب شرقی شوش، نام های هم خانواده با عیلام شناسایی شده است. برای نمونه در سطر 43 از کتیبه ی شماره یک و سطر 13 از کتیبه ی شماره سه که در کاوش های هفت تپه پیدا شده اند، از شخصی با عنوان «ایلوم بانی» (i-lu-um-ba-ni) یاد شده که نام او عمیقاً با نام های عیلام و هلتمتی در پیوند است.(6)
اما با این حال در کتیبه های شرق باستان از نام ها و واژه هایی یاد شده که ممکن است با ایران/آریا در پیوند باشند. یکی از این کتیبه ها، عبارت است از یک لوحه گلی به خط و زبان سومری که در سده های آغازین هزاره سوم پیش از میلاد نگارش یافته و اکنون در موزه استانبول نگاهداری می شود.(1) در این لوح شرح داده شده که «اِنمِرکار» (Enmerkar) دومین فرمانروا از سلسله نخست «اوروک» (uruk) در جنوب بین النهرین از فرمانروای «اَرَتّه/اَرَتّا» (Aratta) که نام او مشخص نیست، تقاضا می کند که برایش سنگ های ساختمانی و لاجورد و عقیق بفرستد. فرمانروای ارته نیز این محصولات را در ازای دریافت غلات به اوروک گسیل می دارد (پیوست دو، انِمرکار و فرمانروای سومر).
به موجب این لوح گلی، اَرتَه ناحیه ای کوهستانی و دوردست و در سمت شرق اوروک بود و هفت کوهستان آنها را از یکدیگر جدا می کرد که یکی از آنها «اَنشان» نام داشت. مکان یابی منطقه ارته تا مدت های مدیدی موضوع بحث و تبادل نظر میان پژوهشگران بود و هنوز نیز همچنان ادامه دارد. با اینکه بسیاری از پژوهشگران و از جمله ساموئل کریمر (مترجم اصلی متن کتیبه) محل ارته را در جایی در ایران امروزی می دانست، (2) اما وجود یک دریا در میان اوروک و ارته موجب شده بود که برخی دیگر از پژوهشگران، محل ارته را در جایی در جنوب خلیج فارس (بحرین یا عمان) حدس بزنند. به گمان نگارنده، وجود دریایی در میان اوروک و ارته مغایرتی با نظر ساموئل کریمر ندارد. چرا که در آن زمان، هورهای بزرگ جنوب غربی ایران امروزی و جنوب شرقی بین النهرین نخشکیده بوده اند و بجای هورالعظیم و هور هویزه و دیگر هورها و مناطق باتلاقی و آبرفتی منطقه، دریای نسبتاً بزرگ و پرآبی وجود داشت که ساکنان سومر برای رفت و آمد با کشورهای شرقی ناچار به عبور از آن بودند. (3) این دریا، امتداد شمالی و پیشروی خلیج فارس در بین النهرین بود.
کشف تمدن باستانی بزرگ و شگفت انگیز جیرفت (هلیل رود) در سال های اخیر و کاوش های پردامنه آقای یوسف مجیدزاده در آنجا، علاوه بر دستیابی به اطلاعات باستانی بی همتا، موجب مکان یابی ارته نیز شد. مجیدزاده با توجه به مجموعه شواهد پیدا شده و از جمله سنگ ها و ابزارها و اشیای فراوان سنگی، نظریه اینهمانی ارته با تمدن هلیل رود را مطرح نمود که تاکنون مستدل ترین و پایدارترین نظریه در این زمینه است.(4)
پیوندی لغوی یا مفهومی ارته با ایران/آریا تاکنون به اثبات نرسیده است. به ویژه که نسخه ی دیگری از این نام در کتیبه هایی به زبان های دیگر پیدا نشده تا بتوان تغییرات آوایی آنرا با یکدیگر مقایسه نمود. اما ممکن است که این دو نام خاستگاهی مشترک داشته باشند و بر مصداق یکسانی دلالت کنند. چرا که این نام به شکل «اَرتَه» در گزارش های هرودوت نیز آمده و نام کهن تر پارسیان دانسته شده است (بخش دهم).
واژه هایی که در پیوند با نام ایران/آریا باشند در متون سومری دیگری نیز شناسایی شده اند. درخشانی (5) به نقل از گوئتس (Goetze) آورده است که نام «اِرِن» در زبان سومری برای نامیدن «سربازان شرقی» بکار می رفت و در کتیبه ای از دوره شاه «اَمَرسین» (Amar-sin) متعلق به حدود چهار هزار سال پیش، واژه «اِرن/اِرین» در پیوند با نام های جغرافیایی آورده شده که بیشتر در شرق رود دجله (تیگری) جای داشته اند. یعنی سرزمین های کوهستانی در شرق که جایگاه «اِنلیل» دانسته می شد و خدابانو «اینانا» (نَنَه/آناهید/ناهید) از آنجا برمی خواست.
سومریان همچنین شهر شوش را با نام «اینانا اِرین کی» (Inanna-Erin ki) می شناختند که بخش آغازین آن در پیوند با نام خدابانو اینانا (ناهید) و بخش واپسین آن ظاهراً در پیوند با نام آرین/آریا است.
همچنین بعید نیست که نام عیلام/اِلام با نام ایران/آریا ریشه ای یکسان داشته باشد. چنانکه امروزه نیز مردمان فارسی زبان استان سین کیانگ (سنجان) در غرب چین از کشور ایران با آوای «ایلون/ایلام» یاد می کنند. برخلاف برخی نظرات که «عیلام» را نامی غیربومی و برگرفته از عهد عتیق می دانند، باید گفت که به موجب پاره ای کتیبه ها، به نظر می آید که این نام خاستگاهی بومی داشته باشد. چرا که عیلامیان خود را «هَلتَمتی» می نامیدند که با نام «عیلام» هم خانواده است و تلفظی دیگر از آن بشمار می رود. از سوی دیگر، در کتیبه های پیدا شده در بازمانده های شهر عیلامیِ مدفون در هفت تپه در جنوب شرقی شوش، نام های هم خانواده با عیلام شناسایی شده است. برای نمونه در سطر 43 از کتیبه ی شماره یک و سطر 13 از کتیبه ی شماره سه که در کاوش های هفت تپه پیدا شده اند، از شخصی با عنوان «ایلوم بانی» (i-lu-um-ba-ni) یاد شده که نام او عمیقاً با نام های عیلام و هلتمتی در پیوند است.(6)
پی نوشت ها :
1.کریمر، ساموئل، الواح سومری، ترجمه داود رسائی، تهران، 1340.
2.کریمر، همان، ص 28.
3.برای آگاهی بیشتر از وضعیت اقلیمی و دریاهای باستانی بنگرید به: مرادی غیاث آبادی، رضا، مهاجرت های آریاییان و پیوند آن با آب و هوا و دریاهای باستانی ایران، چاپ سوم، 1384.
4.برای آگاهی بیشتر بنگرید به: مجیدزاده، یوسف، جیرفت ــ کهن ترین تمدن شرق، تهران، 1382.
5.درخشانی، جهانشاه، «آریاییان، مردم کاشی، اَمَرد، پارس و دیگر ایرانیان» در: دانشنامه کاشان، جلد سوم، تهران، 1382، صفحه 434 و 435.
6.نگهبان، عزت الله، حفاری هفت تپه دشت خوزستان، تهران، 1372، صفحه 370 تا 372، به نقل از راینر.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}